ای بلوچ
دل بدریا زن خودت را در صف احرار کن
ای بلوچ با همت مردانه اینک کار کن
تا به کی بی حسی آخر ملتت بیدار کن
سخت نادانی برادر حیله دشمن نمیدانی
چشم عقلت باز کن فتنه ها انظار کن
خامشی و ترس و حشت تا به کی ؟
حال دیگر آه و واویلا و ناله زار کن
دشمن سفاک دارد می کند ریشه ترا
اینهمه سستی چرا اندیشه پیکار کن
دین تو با سرزمینت تحت ظلم و در ستم
با کمی مردی و همت این ستم انکار کن
با تو ام ، تو جوانی جانفشانی میتوانی
دل بدریا زن خودت را در صف احرار کن
این شعر بتاریخ 11/9/1994 میلادی سروده شده است.
بقلم: محمد آرمیان
عکس: ای بلوچ
دل بدریا زن خودت را در صف احرار کن
ای بلوچ با همت مردانه اینک کار کن
تا به کی بی حسی آخر ملتت بیدار کن
سخت نادانی برادر حیله دشمن نمیدانی
چشم عقلت باز کن فتنه ها انظار کن
خامشی و ترس و حشت تا به کی ؟
حال دیگر آه و واویلا و ناله زار کن
دشمن سفاک دارد می کند ریشه ترا
اینهمه سستی چرا اندیشه پیکار کن
دین تو با سرزمینت تحت ظلم و در ستم
با کمی مردی و همت این ستم انکار کن
با تو ام ، تو جوانی جانفشانی میتوانی
دل بدریا زن خودت را در صف احرار کن
این شعر بتاریخ 11/9/1994 میلادی سروده شده است.
بقلم: محمد آرمیان